مرکز تربیت مبلغ معلم حوزه های علمیه

مرکز مدیریت حوزه های علمیه
مرکز تربیت مبلغ معلم

میلاد باسعادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد

خلاصه ای از تولد کریم اهل بیت علیهم السلام تقدیم می گردد

شکر و سپاس بى منتها، خداى بزرگ را، که ما را از امّت مرحومه قرار داد و به صراط مستقیم ، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت صلوات اللّه علیهم اجمعین هدایت نمود.
بهترین تحیّت و درود بر روان پاک پیامبر عالى قدر اسلام صلى الله علیه و آله ، و بر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، مخصوصا دوّمین خلیفه بر حقّش امام ابو محمّد، حسن مجتبى علیه السلام .
و لعن و نفرین بر دشمنان و مخالفان اهل بیت رسالت ، که در حقیقت دشمنان خدا و قرآن هستند.
نوشتارى که در اختیار شما خواننده گرامى قرار دارد برگرفته ؛ و گلچینى است از دوران زندگى سراسر آموزنده اوّلین سبط اکبر، یکى از دو زینت بخش عرش الهى .
چهارمین معصوم و دوّمین نور هدایت و امامت که پیغمبر اسلام جدّ بزرگوارش صلى الله علیه و آله ، در شاءن وعظمت او فرمود:
خداوند متعال به وسیله او - یعنى امام حسن مجتبى علیه السلام - میان دو گروه از امّت مرا صلح خواهد داد و به واسطه وجود با برکتش ، امّت اسلام در سلامت و اءمنیت و آسایش قرار خواهند گرفت .
و صدها آیه قرآن ، حدیث قدسى ، روایت در منقبت و عظمت آن امام مظلوم ، سرا پا ایمان و تقوا، با سندهاى بسیار متعدّد وارد شده است ، که در کتاب هاى مختلف موجود مى باشد.
و این نوشتار گوشه اى از قطرات اقیانوس بى کران وجود جامع و کامل آن امام همام خواهد بود.
که برگزیده و گلچینى است از ده ها کتاب معتبر، در جهت هاى مختلف عقیدتى ، سیاسى ، عبادى ، فرهنگى اقتصادى ، اجتماعى ، اخلاقى ، تربیتى و ... .
باشد که این ذرّه دلنشین و لذّت بخش مورد استفاده و إ فاده عموم مخصوصا جوانان عزیز قرار گیرد.
و ذخیره اى باشد
(لیوم لایَنفَع مال و لا بَنونَ إ لاّ مَن اءتَى اللّهَ بقلبٍ سلیم لى وَلِوالدَیّ و لِمن له علىٍّّ حقّ)، ان شاء اللّه تعالى .
مؤ لّف
خلاصه حالات چهارمین معصوم ، دوّمین اختر امامت
آن حضرت روز سه شنبه یا پنج شنبه ، پانزدهم ماه مبارک رمضان ، سال سوّم هجرى  در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود.
نام : (حسن )؛ و در تورات (شُبّر) ودر انجیل (طاب ) مى باشد.
صَلوات اللّهِ عَلَیْه ، یَومَ وُلِدَ وَیَوْم اسْتُشْهِدَ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّا.
کنیه : ابو محمّد.
لقب : مجتبى ، طیّب ، سیّد، ولىّ، تقىّ، حجّت ، سبط، قائم ، وزیر، اءمین و ... .
نقش انگشتر: (الْعِزَّةُ لِلّهِ).
دربان : دو نفر افتخار دربانى و پیش خدمتى حضرت را کسب کردند، که یکى به نام سفینه - غلام رسول اللّه صلى الله علیه و آله ، و دیگرى به نام قیس بن عبد الرّحمن بوده است .
حضرت در حالى به دنیا آمد که مادرش ، حضرت فاطمه زهراء علیها السلام دوازده ساله بود

و در هفتمین روز ولادت این نوزاد عزیز پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله دو گوسفند عقیقه نمود، و سپس موى سرش را تراشید و هم وزن آن نقره به فقیر صدقه داد.
امام حسن مجتبى علیه السلام 25 مرتبه پیاده براى انجام مراسم حجّ و زیارت خانه خدا، به مکّه معظّمه رفت .
و در طىّ دو مرحله ، حضرت تمامى ثروت و اموال خود را بین فقراء و تهى دستان تقسیم نمود.
مدّت امامت : اوّلین روز امامت آن حضرت ، مصادف با جمعه 21 ماه مبارک رمضان ، سال چهلم هجرى  بوده است ؛ که مردم با آن بزرگوار بیعت کردند و حدود 10 سال امامتش به طول انجامید.
حضرت در تمام دوران عمر پربرکت خویش مبارزات مختلفى بر علیه کفر و ظلم و بیدادگرى داشته است .
گوناگونى در برابر دستگاه حاکمه بنى امیّه به سرکردگى معاویه داشت ؛ ولیکن بیشتر دوستان و اصحاب دنیاپرست ، به آن حضرت خیانت کرده و با ایشان برخورد منافقانه داشتند؛ و در نهایتِ اءمر، چون امام علیه السلام تنها ماند؛ و از طرفى ، هسته مرکزى اسلام در معرض خطر قرار داشت ، ناچار اقدام به صلح با معاویه نمود.
و طبق آنچه که مورّخین و محدّثین گفته اند: حدود شش ماه و اءنْدى پس از امامت آن بزرگوار، بین حضرت و معاویه صلح نامه اى به نفع اسلام و مسلمین امضاء گردید.
مر:
آن حضرت حدود هشت سال در حیات جدّ گرامیش ، و حدود هشت سال و اندى هم زمان با مادر ارجمندش ، و 37 سال نیز در کنار پدر بزرگوارش زندگى نمود، و سپس قریب 10 سال امامت و رهبریّت اسلام و مسلمان ها را بر عهده داشت ؛ و در مجموع مدّت عمر پربرکت آن امام مظلوم را، بین 47 تا 50 سال گفته اند.
شهادت : حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه ، توسّط همسرش - جُعده دختر أ شعث بن قیس کندى - به دستور و تزویر معاویه مسموم گردید.
و چهل روز پس از آن - یعنى ؛ روز پنج شنبه ، 28 ماه صفر؛ ما بین سال 50 تا 53 هجرى - به فیض شهادت نایل گشت .
امام حسن مجتبى علیه السلام در آخرین لحظات عمر گران مایه خویش به برادرش ، امام حسین علیه السلام اظهار داشت : مبادا در تشییع و تدفین جنازه ام خونى بر زمین ریخته شود.
مام مظلوم را کنار جدّ بزرگوارش ، رسول خدا صلى الله علیه و آله دفن کنند، عدّه اى به سرکردگى عایشه ، مسلّحانه هجوم آوردند و از ورود جنازه مطهّر به محوّطه حرم حضرت رسول صلى الله علیه و آله جلوگیرى نموده ؛ و آن گاه جنازه و تشییع کنندگان را تیرباران کردند.
بر اساس وصیّتى که حضرت فرموده بود: خونى در تشییع جنازه ام ریخته نشود، به ناچار پیکر مقدّس آن امام مظلوم را که چندین تیر به آن اصابت کرده بود - به سمت قبرستان بقیع حرکت داده و در آنجا دفن نمودند.
تعداد فرزندان : مرحوم سیّد محسن اءمین تعداد پانزده دختر و هشت پسر براى امام حسن مجتبى علیه السلام بیان نموده است ، گرچه بعضى از محدّثین تمامى فرزندان آن حضرت را جمعا پانزده دختر و پسر گفته اند.
نماز حضرت : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از قرائت سوره حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده مى شود
و بعد از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهراء علیها السلام گفته مى شود؛ و پس از آن ، خواسته ها و حوایج مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال در خواست نماید که ان شاء اللّه برآورده خواهد شد.
فرخنده میلاد اوّلین سبط فروزنده
به نام هستى بخش جهان آفرین

 
موکب باد صبا بگذشت از طرف چمن
تا چمن را پرنیانِ سبز پوشاند به تن
سبزه اندر سبزه بینى ، ارغوان در ارغوان
لاله اندر لاله بینى ، یاسمن در یاسمن
ساحت بستان ز فرّ سبزه شد باغ بهشت
دامن صحرا ز بوى نافه شد رشک ختن
نقش گل را آن چنان آراست نقّاش بهار
کز شگفتى ماندت انگشت حیرت در دهن
وه چه خوش بشکفته در گلزار زهرا نوگلى
کز طراوت گشته رویش رشک گلهاى چمن
دیده از نور جمالش روشنى یابد چو دل
بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من
بلبل آن جا هر سپیده دم سراید نغمه اى
در ثناى خسرو خوبان ، امام ممتَحن
از حریم فاطمه در نیمه ماه صیام
چهره ماه حسن تابیده با وجه حسن
میوه بستان زهراء نور چشم مصطفى
پاره قلب علىّ بن ابى طالب ، حسن
در محیط علم و دانش آفتابى تابناک
بر سپهر حلم و بخشش کوکبى پرتو فکن
پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفى
تا براندازد لواى کفر و آشوب و فتن 

مراسم نامگذارى و بیمه ساختن نوزاد
امام سجّاد زین العابدین علیه السلام مى فرماید:
چون حضرت فاطمه زهراء علیها السلام اوّلین نوزاد خود را به دنیا آورد، از همسرش امام علىّ علیه السلام درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نماید.
امام علىّ علیه السلام فرمود: من در این امر هرگز بر رسول خدا صلى الله علیه و آله سبقت نخواهم گرفت .
هنگامى که حضرت رسول صلى الله علیه و آله وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را که در پارچه اى زردرنگ پیچیده شده بود، تحویل حضرتش دادند.
همین که چشم رسول خدا صلى الله علیه و آله به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفید قرار داد.
بعد از آن خطاب به پدر نوزاد - امام علىّ علیه السلام - کرد، و فرمود: آیا اسمى برایش تعیین کرده اید؟
حضرت علىّ علیه السلام اظهار داشت : یا رسول اللّه ! ما بر شما سبقت نخواهیم گرفت ، و حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: و من نیز بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در همین بین خداوند متعال توسّط جبرئیل علیه السلام وحى فرستاد: اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است ؛ پس اسم این نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده .
حضرت رسول صلى الله علیه و آله پرسید: فرزند هارون چه نام داشته است ؟
جبرئیل علیه السلام پاسخ داد : شُبَّر.
حضرت رسول اظهار داشت : زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است ، جبرئیل پاسخ داد، نام او را حسن بگذارید.
و آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله در گوش راست نوزاد اذان ؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: خداوندا! این نوزاد را از تمام آفات و شرور شیطان رجیم در پناه تو قرار مى دهم 
و بعداز آن دستور داد: تا براى سلامتى و بیمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث ، گوسفندى برایش عقیقه کنند؛ و در بین بیچارگان و فقراء تقسیم نمایند.
و همچنین امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشیده و هم وزن آن نقره تهیّه کنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند
راهنمایى طفل چهار ماهه
روزى ابوسفیان وارد شهر مدینه شد تا آن که با رسول خدا صلى الله علیه و آله ملاقات کند و با حضرت تجدید عهد و میثاق نماید؛ وقتى اجازه ورود خواست ، حضرت رسول او را نپذیرفت .
پس ابوسفیان نزد امام علىّ علیه السلام آمد و از وى تقاضا کرد تا واسطه شود و رسول اللّه صلوات اللّه علیه او را بپذیرد.
امام امیرالمؤ منین علیه السلام اظهار داشت : پیامبر خدا هر تصمیمى که گرفته باشد از تصمیم خود باز نمى گردد.
در همان موقع امام حسن مجتبى علیه السلام که در سنین چهار ماهگى بود و در آن مجلس نیز حضور داشت ، با همان حالت کودکانه جلو آمد و یک دست خود را روى بینى ابوسفیان و یک دست دیگرش بر ریش او گذارد و سپس فرمود: اى پسر سخر! بگو: (لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه ) تا آن که نزد جدّم - رسول خدا صلى الله علیه و آله - تو را شفاعت کنم و آن بزرگوار تو را بپذیرد.
ابوسفیان از دیدن چنین جریانى متحیّر شد و ساکت ماند.
مشاهده چنین صحنه اى شگفت آور، اظهار نمود: ستایش خداوندى را که در ذرّیه محمّد صلى الله علیه و آله طفلى همانند یحیى بن زکریّا علیه السلام قرار داد، که در طفولیّت این چنین حکیم و سخنور باشد و افراد را راهنمائى و به سوى سعادت و خوشبختى هدایت نماید
همچنین آورده اند:
یکى از اصحاب پیامبر عظیم القدر اسلام صلى الله علیه و آله - به نام یَعْلى - حکایت کند:
روزى آن حضرت را به میهمانى دعوت کرده بودند، من نیز همراه آن حضرت به راه افتادم .
در بین راه ، امام حسن علیه السلام را مشاهده کردیم که مشغول بازى با دیگر بچّه ها است ، پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله با سرعت به سوى فرزندش ، حسن مجتبى علیه السلام رفت و خواست او را در آغوش گیرد که گریخت و به سمتى دیگر رفت .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه نیز مى خندید و به دنبالش از سمتى به سمت دیگر مى رفت ، تا آن که سرانجام وى را در آغوش گرم خود گرفت و به سینه چسبانید و بوسیدش ؛ سپس دستى بر سر و صورت او کشید و فرمود:
حسن پاره تن من است و من نیز از او هستم ؛ و خداوند دوست دارد هر که او را دوست بدارد.
روش ارشاد و هدایت
روزى امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه به همراه برادرش ، حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام از محلّى عبور مى کردند، پیرمردى را دیدند که وضو مى گرفت ؛ ولى وضویش را صحیح انجام نمى داد.
وقتى کنار پیرمرد آمدند، امام حسن علیه السلام خطاب به برادرش کرد و اظهار داشت : تو خوب وضو نمى گیرى ؛ و او هم به برادرش گفت : تو خود هم نمى توانى خوب انجام دهى ، (البتّه این یک نزاع مصلحتى و ظاهرى بود، براى آگاه ساختن پیرمرد).
و سپس هردو پیرمرد را مخاطب قرار دادند و گفتند: اى پیرمرد! تو بیا و وضوى ما را تماشا کن ؛ و قضاوت نما که وضوى کدام یک از ما دو نفر صحیح و درست مى باشد.
و هر دو مشغول گرفتنِ وضو شدند، هنگامى که وضویشان پایان یافت ، اظهار داشتند: اى پیرمرد! اکنون بگو وضوى کدام یک از ما دو نفر بهتر و صحیح تر بود؟
پیرمرد گفت : عزیزانم ! هر دو نفر شما وضویتان خوب و صحیح است ، ولى من نادان و جاهل مى باشم ؛ و نمى توانم درست وضو بگیرم ، ولیکن الا ن از شما یاد گرفتم ؛ و توسّط شما هدایت و ارشاد شدم .
همچنین امام صادق صلوات اللّه فرمود:
روزى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام وارد مستراح شد و تکّه نانى را در آن جا مشاهده نمود، آن را از روى زمین برداشت ؛ و آن را خوب تمیز کرد و سپس تحویل غلام خود داد و فرمود: این نعمت الهى را نگهدار تا موقعى که بیرون آمدم آن را به من بازگردان .
هنگامى که حضرت خارج شد، از غلام تکّه نان را درخواست کرد؟
غلام اظهار داشت : آن را خوردم ، حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد شدى ، غلام سؤ ال کرد: علّت آزادى من چیست ؟
ء علیها السلام - شنیدم ؛ و او از پدرش - رسول خدا صلى الله علیه و آله - حکایت فرمود: هرکس تکّه نانى را در بین راه پیدا کند و آن را بردارد و تمیز نماید و بخورد، آن تکّه نان ، در شکمش قرار نمى گیرد مگر آن که خداوند متعال او را از آتش جهنّم آزاد مى گرداند.
و سپس افزود: چطور من شخصى را که خداوند آزادش مى نماید، خادم خود قرار دهم ، تو آزاد هستى .(14)